حرف تازه - علیرضا نجفی در رویداد 24 در خصوص کودتای سوم اسفند رضاخان در ایران نوشت: حکومت پهلوی با کودتای ۳ اسفند روی کار آمد و با کودتای ۲۸ مرداد ماندگار شد. در سالهای ابتدایی قرن بیستم ایران در خطر تجزیه و جنگ و قحطی بود و دولت قاجاریه بسیار ناتوانتر از آن بود که توان حل این مشکلات را داشته باشد.
در جریان جنگ جهانی اول روسیه تزاری شمال و بریتانیای کبیر جنوب ایران را اشغال کرده بودند و پیشنهاد ابرقدرتها تقسیم ایران بین این دو ابرقدرت بود. در سال ۱۹۱۷ رخدادی در روسیه تزاری به وقوع پیوست که خطر تجزیه ایران را از بین برد؛ انقلاب اکتبر. ولادیمیر لنین رهبر انقلابیون روسیه قراردادهای استعماری ایران را لغو کرد و دستور داد نیروهای روسی از ایران خارج شوند. همان زمان عارف قزوینی در حمایت از کمونیستهای شوروی چنین سرود: «بلشویک است خزر راه نجات / بر محمد و آل او صلوات»
بریتانیاییها که با خروج نیروهای روسی عملا تنها نیروی اشغالگر ایران بودند تصمیم گرفتند تمامیت ارضی ایران را حفظ کنند، اما نفوذ خود را در آن گسترش دهند که پلی میان بریتانیا و هندوستان باشد. لرد کرزن نخست وزیر وقت بریتانیای کبیر برای این مقصود قرارداد ۱۹۱۹ را با ایرانیها امضا کرد که بر اساس آن بریتانیا بر منابع مالی و نظامی ایران تسلط پیدا میکرد. این قرارداد توسط وزیر نالایق قاجار یعنی وثوق الدوله بسته میشد و با مخالفت عمومی روشنفکران و مردم ملغی شد. الغای قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله و قاجاریه را نیز منفور کرد به صورتی که مردم دیگر مایل به ادامه حکومت قاجاری نبودند.
دولت وثوق الدوله در تیر ماه سال ۱۲۹۹ سقوط کرد و دولت بعدی نیز که دولت مشیرالدوله است ناتوان در حل مشکلات کشور ناتوان بود. دیوزیون قزاق نیز توان دفاع از کشور را نداشت و از جنگلیها شکست سختی خورده بود.
بریتانیای کبیر که نیرویی منسجم در جنوب ایران داشت و آن را پلیس چنوب مینامید، فرماندهی به نام سر ادموند آیرونساید را به فرمانده یپلیس جنوب گمارد. آیرونساید فرمانده دیگر ارتش منظم حاضر در ایران یعنی لشکر قزاقها را که هزینههایش توسط دولت بریتانیا تامین میشد را برکنار کرد و مشیرالدوله در اعتراض به این برکناری استعفا داد.
پس از این اتفاقات آیرونساید و بسیاری از رجال سیاسی ایران قانع شدند که تنها را برونرفت از بحران یک دیکتاتوری نظامی است که هرج و مرج و بلشویسم در ایران را سرکوب کند. آیرونساید در آن ایام مدام تکرار میکرد که «یک دیکتاتور نظامی در ایران تمام اشکالات کنونی ما را حل خواهد کرد»
در جریان این تصمیم بریتانیا کمیتهای به نام کمیته زرگنده تشکیل شد که نقشه کودتا را به پیش ببرد. مشهورترین عضو این کمیته سید ضیاءالدین طباطبایی روزنامهنگار و فعال سیاسی بود که روابط حسنهای با بریتانیا داشت.
کمیته زرگنده تصمیم گرفته بود پیش از خروج بریتانیاییها از ایران دولتی نیرومند روی کار آورد و به همین دلیل اعضای آن با قوای قزاق مذاکره کردند تا به تهران ...